در عالم هستی هیچ کتابی در فضیلت و برتری به پایه قرآن نمیرسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره تعلیمات همه انبیاء الهی است، بلکه از همه موجودات آفرینش برتر و والاتر است. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این باره فرمود: القُرْآنُ اَفْضَلُ کَلِّ شَیءٍ دُونَ الله؛فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است. (مستدرک الوسایل، ج 4، ص 236)
فضیلت قرآن از همه کتاب های آسمانی بیشتر و بالاتر است؛ زیرا کتابهای دیگر آسمانی برای برههای از زمان و مردم خاصّی فرود آمده بود. امّا قرآن برای همه زمانها تا روز قیامت و برای همه انسانها در همه مکانها حتی برای غیر انسانها مانند جنّ نازل شده و همه موظّف هستند به دستورات آن عمل کنند.
اگر کسی مزاج روحی خود را با گناه مسموم کند ، از شهد و شیرینی قرآن لذّت نمیبرد. همان طور که انسان معتادی که مزاجش را مسموم کرده است، نمیتواند از عسل لذّت ببرد و فقط از آن سمّ، لذت میبرد لذا کسی هم که مزاج روحی خود را مسموم کند از تلاوت قرآن لذّت نمیبرد؛ چرا که گناهان مانع میشوند وی طعم گوارای کلام الهی را بچشد.
قرآن اثر جود و بخشش الهی است که بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده است، و پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم در رساندن این بخشش الهی کوتاهی نکرده، بلکه همه آن عطایا و مواهب الهی را به انسانهای مستعد و قابل، ابلاغ کرده است.
قرآن به منزله یک تکلیف محض نیست، بلکه عطای خاص الهی است و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند کوتاهی نکرده است، شما هم در پذیرش و فهمیدن آن کوتاهی نورزید.
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قرآن در گمراهی، مایه هدایت و در نابینایی، مایه روشنی و موجب بخشش لغزشها است. قرآن انسان را از نابودی حفظ میکند و از انحراف رهایی میبخشد، فتنهها را روشن میسازد، آدمی را از دنیا به آخرت میرساند، و کمال دین در آن نهفته است. هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است. (مستدرک حاکم، ج 1، ص 571)
قرآن همان قانون خدایی و ناموس آسمانی است که اصلاح دین و دنیای مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانی آنان را تضمین کرده است.
آیات آن سرچشمه هدایت، راهنمایی و کلماتش معدن ارشاد و رحمت است. کسی که به سعادت همیشگی علاقمند است، و سعادت و خوشبختی هر دو جهان را میخواهد داشته باشد، بر وی لازم است که روز و شب با قرآن تجدید عهد کرده و ارتباطش را با آن محکم و استوارتر سازد، و آیاتش را به حافظه خود سپرده و با مغز و فکر خویش در آمیزد تا در پرتو آن کتاب آسمانی، به سوی رستگاری و سعادت جاودانی رهنمون شود.
برای فهم عمیق تر عظمت قرآن کریم، به بررسی دو صفت از صفت های قرآن کریم می پردازیم:
قرآن کریم جامع ترین و موثرترین نسخه امراض روحی است. از این رو، قرآن به «دواء لیس بعده دواء»، «دارویی که بالاتر از آن دارویی نیست»، توصیف شده است.
پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «دل ها چون آهن زنگ می زند. س?ال شد: ای رسول خدا! جلای دل ها چیست؟ حضرت فرمود: خواندن قرآن و یاد مرگ.»
قرآن کریم نه تنها مرض های روحی را شفا می دهد ، بلکه حتی قلب مرده را زنده می کند.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به انس فرمود: «ای پسر! ام سلیم! از خواندن و تلاوت قرآن در صبح و شام غافل مباش! چرا که قرآن دل مرده را زنده می کند، و از کار زشت و ناپسند باز می دارد.»
«مأدبة الله» به سفره میهمانی گفته می شود. همچنین ممکن است به معنای جای فراگیری ادب نیز به کار رود.
بنابر معنای اول، اطلاق وصف «مأدبة الله» بر قرآن کریم به لحاظ این است که معارف و علوم قرآن کریم تأمین کننده غذای روح است، روح انسان به لحاظ فطری نیازمند معارف و علوم راستین است، به خصوص علوم و معارفی که مربوط به شناخت مبدأ و معاد و سیر حرکت او به سوی جهان ابدی است و قرآن به عنوان منبع این معارف با عرضه غذای سالم و مطمئن نیاز روح را رفع می کند.
اگر بشر نیازمند معارف، سر این سفره ننشیند و غذای مورد نیاز خود را از آن اخذ نکند، برای رفع نیاز خود به غذاهای آلوده روی می آورد و روح خود را با آن مسموم می کند.
اما برمعنای دوم، به قرآن کریم به این لحاظ «مأدبة الله» است که جایگاه ادب آموزی انسان است که از سوی خداوند متعال برای انسان مهیا شده است.
سید مرتضی، از بزرگان شیعه در قرن چهار هجری در بیان این صفت و وجه اطلاق آن بر قرآن کریم سه بیان را ذکر کرده اند:
«مأدبة به ضم دال یا به فتح آن از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده و به غذایی گفته می شود که انسان برای کسی که دعوت کرده آماده کند.
بنابراین، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فایده ای را که انسان از قرائت و حفظ قرآن کسب می کند به انتفاع شخص دعوت شده از غذایی که برایش آماده می کند، تشبیه فرموده است. ممکن است وجه تشبیه این باشد که خواسته شده به گرد قرآن فراهم آیند، چنان که دعوت شدگان بر سر سفره جمع می شوند و ممکن است که هر دو وجه مراد باشد.
اگر مأدبة به فتح دال از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده باشد پس معنای جمله " قرآن، مأدبة خداست " این خواهد بود که قرآن برای نگه داشت ادب خلق نازل شده است.»
برخی از این اوصاف به شفا بودن قرآن دلالت دارد.
توضیح این که قلب ـ که تعبیری است از روح و شخصیت واقعی انسان ـ اگر سالم باشد، می تواند حقایق جهان هستی، به خصوص حقایق مربوط به خود را درک کند، و به مبدأ و معاد ایمان بیاورد، و به خوبی ها میل پیدا کند، و از هر چیزی که مانع رسیدن او به کمال است، به خصوص کفر و شرک دوری بجوید، اما اگر در اثر کردار بد، قلب انسان مریض شود، نمی تواند حق را بشناسد و اگر هم بشناسد، نمی تواند به آن گزارش پیدا کند و پایبند آن شود، بلکه همواره به کارهای باطل میل پیدا می کند، تا جایی که تمام استعدادهای الهی خود را برای کمال از دست می دهد و برای ابد گرفتار بدبختی هایی می شود که به دست خود برای خود ساخته است.
امراض روح، چون امراض جسم انواع و اقسامی دارد که هر کدام نیاز به درمان خاص خود دارد، برخی از این امراض چنان سخت است که هر طبیبی نمی تواند آن را مداوا کند، و هر درمانی در آن م?ثر واقع نمی شود.
/م.ق106